مبلمان قرن هجدهم (دو)

مبلمان قرن هجدهم
Working Title/Artist: Secretary (secretaire a abattant) Department: ESDA Culture/Period/Location: HB/TOA Date Code: Working Date: 1783 photography by mma, DP106956.tif retouched by film and media (jnc) 3_18_08

بدیهی است که در فرانسه معماران تاثیر بسزایی بر طراحی داخلی داشتند، اما بعید است مانند معماران انگلیسی با طراحی مبلمان ارتباط داشته باشند. هر چند بخش مهمی از مبلمان اغلب برای یک وضعیت از پیش تعیین شده در اتاق ساخته می‌شد و یا با تزیینات هماهنگی داشت.
زمانی که تاجران با سازندگان مبل ارتباط یافتند، ابتکار و تمایل بیشتری نسبت به نوآوری‌هایی ارایه شده به مشتریانشان نشان می‌دادند. به عنوان مثال، آنها ایده استفاده از پلاک‌های چینی را برای تزیینات مبلمان پیشنهاد دادند. این راهکار، گامی کوچک در راستای ساخت پیکره‌های چینی، گلدان و پایه‌های میز از جنس مفرغ زراندود بود که مدتها رشته تخصصی آنها محسوب می‌شد. سرانجام بخشی از فرامین سلطنتی به جای اینکه از طریق انبار مبل به سازندگان ابلاغ شود، وارد مراحل بینابینی شدند.
نتیجه این نظام حمایتی، سبکی بود که در نیمه اول قرن هجدهم به طور مداوم و بدون فاصبه یا شکافی بین سبک‌ها پیش رفت. تحول نیوکلاسیسم در فرانسه به اندازه انگلستان شدید نبود. در سال 1750 در فرانسه اعتراضاتی علیه افراط در سبک روکوکو به گوش می‌رسید. همچنین یک حس نوستالوژیک نسبت به روزهای شکوفایی دوره لویی شانزدهم وجود داشت که منجر به احیای علاقه به مبلمان‌های سبک باروک اثر آندره چارلز بول [1] شد. اما مجموعه‌های نیوکلاسیک منسجم تا سال 1770 ساخته نشدند و حتی به ندرت دارای آن کیفیت اصولی بودند که نیوکلاسیسم در انگلستان کسب کرد.

سبک روکوکوی فرانسه، طی نیمه نخست قرن، تاثیر چشمگیری بر اروپا گذاشت و در آلمان و ایتالیا نیز نفوذ خاصی داشت. اما این سبک با کمی تغییر، از مرزهای فرانسه گذشت. به عنوان مثال، طراحی داخلی سبک روکوکو که به طور کلی تحت نظارت مستقیم یک فرد خاص طراحی و ساخته می‌شدند، در آلمان بیش از خاستگاه اصلی خود به چشم می‌خوردند. در ایتالیا و به ویژه در ونیز، سبک روکوکو که با روح شاد مکان هماهنگی داشت، در فضای تیاتر‌ها به کار می‌رفت. کیفیت همواره فدای تاثیرگذاری می‌شد. مبلمان‌های لاک کاری شده ونیزی در قرن هجدهم، که رنگی و رویایی بودند و معمولا به سختی ساخته می‌شدند، قطب مخالف باریک بینی فرانسویان در چنین موضوعاتی بودند. مردم فرانسه به یک بخش مجزای مبلمان علاقه بسیاری داشتند اما اغلب به وضعیت مطلوب آن توجه نمی‌کردند و این امر حداقل به نفع یک فرنگی ساز آلمانی بود که سرانجام به خاطر مبلمان مکانیکی مبتکرانه اش در سراسر اروپا معروف شد. دیوید روینتگن به قدری در بازار فرانسه موفق بود که یک شرکت تابعه در پایتخت فرانسه داشت.
در انگلستان، شرایط از بسیاری جهات متفاوت بود، بیشترین کسانی که در گسترش مبلمان نقش داشتند، عبارت بودند از: اول، گروهی از معماران معروف. دو، تعداد معدودی از حامیان هنر. یه، تجارت مبلمان یکپارچه، که تحت تاثیر کتابهای الگو با تیراژ بالا و ارایه خدمات به طبقه متوسط و اشراف زادگان بودند. پیشرفت سبکها یکنواخت نبود اما در مجموع ای از جهشهای ناگهانی ادامه یافت. نبرد سبک‌ها همواره در این قرن ادامه داشت، سایر گزینههای سبک فرانسوی، چینی و گوتیک بودند. همچنین دو سبک آخر به سبک روکوکو مرتبط هستند و از طرفی تمایل تمایل سیک گوتیک به چینی را می‌توان روشی برای دوری از آزادی سبک روکوکو دانست. فرم‌ها و دیزاین‌های سبک روکوکو مجدد به وجود آمدند، در حقیقت ادعای آنها برای نو آوری صرف، حداقل در اروپا بخش مهمی از جذابیت آنها محسوب می‌شد.

انگلیسی‌های محافظه‌کار ترجیح می‌دادند از طریق بنیان‌گذاری کار خود بر آثار برخی از پیشینیان تاریخی یا خارجی، دست به نوآوری بزنند، احیای پالادین نمونه بارزی از این روند به شمار می‌رود. سبک چینی بیشتر به سبک انگلیسی شباهت داشت تا گوتیک، زیرا طی قرن گذشته در تمام اروپا رواج داشت. در انگلستان، احیای هنر جلاکاری (نمونه اروپایی لاک کاری شرقی) که در حدود سال 1730 محبوبیت خود را از دست داد و دوباره در حدود سال 1750 متداول شد، نشاندهنده گرایش تازه به کالاهای چینی بود. هر چند سبک گوتیک در دست طراحیانی چون چیپندل، ته مایه‌های سبک روکوکو را داشت، اما همیشه مهمتر از سبک چینی قلمداد می‌شد. دلایل بسیاری برای این امر وجود دارد از جمله اینکه سبک گوتیک هرگز در انگلستان کاملا از بین نرفت بلکه حتی در برخی آثار کالج آکسفورد تا زمانی اندیشمندان و نوابغی همچون والوپ [2] به آن علاقه نشان می‌دادند و همچنان در دست سازندگان محلی به شکل ضعیفی باقی مانده بود.
در زمینه مبلمان، چیدمان انگلیسی اغلب با چیدمان فرانسوی تفاوت داشت. برخی فروشگاه‌ها در پاریس، اقلام خود را از کارگاه‌های کوچک و نجاران تهیه می‌کردند. اما فروشگاه‌های بزرگتر و لاکچری، ارتباط مستقیم خود را با ساخت مبلما حفظ کردند و تمام فعالیت، یعنی تولید مبلمان و فروش آن، همگی در یک فضا جریان داشت. انگلستان و فرانسه، مبلمان‌های بسیاری صادر کردند اما به نظر می‌رسد صادرات به طور کل انواع متفاوتی داشته است. علیرغم ظهور نیوکلاسیسم، فرانسه اعتبار خود را در زرق و برق و تجمل حفظ کرد. در اواخر قرن، هنری هلند [3] معمار سبک نیو کلاسیک و مشتریان حزب ویگ همچنان شیفته جنبه های خاص سبک فذانسوی بودند و کتاب الگوی جرج هپلوایت، شامل طرح‌های بسیار صحیح فرانسوی بود.

تجارت انگلیسی در کل، پیش پا افتاده و بر اساس اعتباری بود که صنعت مبلمان این کشور به خاطر کاربردی بودن طرح در کنار کیفیت صنایع دستی کسب کرده بود. در قرن هجدهم، روسیه، دانمارک، آلمان، هلند، فنلاند، لهستان، اسپانیا و پرتغال همگی واردکنندگان مبلمان انگلیسی بودند. در نیمه اول قرن، دوره‌ای که آداب و رسوم حاوی اطلاعات زیادی از جامعه مصرف کننده بود، انواع مبلمان صادراتی شامل صندلی، گنجه‌های کشویی، میزهای تحریر، ساعت، آینه، قاب عکس و رودوزی و وجود هر محصولی در این حیطه امکان‌پذیر بود.
مبلمان اغلب بر اساس نیاز و خواسته مشتری طراحی می‌شد، برای مثال، مبلمان لاک کاری شده در رنگ‌های روشن و صندلی‌های حصیری به اسپانیا راه یافت. جایی که اشتیاق خاصی به هنر انگلیسی دیده می‌شد. مجموعه مرغوبی از مبلمان لاک کاری شده قرمز اثر ژیل گرندی [4] فرنگی ساز برجسته لندنی، تا سال 1935 جزو دارایی‌های دوک دو اینفانتادوی اسپانیایی باقی ماند. انگلستان، علاوه بر صادرات مبلمان مهارت ساخت آن را نیز صادر می‌کرد. تعدادی از هنرمندان خارجی برای تکمیل آموزشهای خود به انگلستان آمدند و این نشان دهنده یک تفاوت بود. آبراهام رویتنگن بنیانگذار مبلمان سازی آلمانی در نیووید در لندن آموزش دیده بود. به همین نحو جرج هوپ مبلمان ساز برجسته سویدی اواخر قرن هجدهم.

پی‌نوشت‌ها:
1 Adam Weisweiler
2 Walope
3 Henry Holland
4 George Haupt
منابع:
Edward Lucie Smith S (2005). Furniture & Interior Design a concise history
لوسی اسمیت ادوارد، ا:تاریخچه مبلمان و طراحی داخلی در جهان، پروین آقایی، یلدا بلارک. انتشارات فخرکیا،تهران،1387 

نوشتن دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نمی‌شود.

CAPTCHA ImageChange Image

Enable Notifications OK No thanks