فرانک گری، این رویکرد پیچیده و غیرخطی را که آمیزهای از نظم و بینظمی است، و به تعبیرِ جنکز، بازتابِ دیدگاههای نوینِ فیزیک امروز است، در شمار انبوهی از طرحهای معماری و مبلمان خود توسعه داده است. دیگر اثر ممتاز و نمادین معماری گری، پروژهی بسیار طولانیمدت «تالار موسیقی والت دیزنی» است که سرانجام پس از سالها در سال 2004 در مرکزِ شهر لسآنجلس درخشید و همهی چشمها را از تودهی مردم گرفته تا منتقدانِ سرسختِ دانشگاهی، خیره کرد و به اندیشه واداشت.
این بنا نیز دگرباره همانند موزهی گوگنهایم، آرایشی چشمگیر از انفجار ورقهای تیتانیوم را به تصویر کشید و نه تنها با سیمای خیرهکنندهی خود، توجه جهانی را برانگیخت، بلکه با سیستم آکوستیک داخلی، نوازندگان، موسیقیدانان و شنوندگان را نیز به وجد آورد.
به یقین، کنکاش و پژوهش در معماری فرانک گری، لذّتی شیرین و نویدبخش است که در این نوشتار، مجالش فراهم نیست. اما همین بس که معماری این افسونگرِ معاصر، با رویکردی فراگیر، جامع و چندبعدی شناخته میشود. او بناهایش را با این دغدغه که مردم چگونه در درون آنها حرکت میکنند و به حرکت درمیآیند، طراحی میکند.
انسانها در درونِ فضاهایی که گری آفریده است، میتوانند به راحتی زندگی و کار کنند. معماری فضا، نه تنها بر پایهی مناسبات و روابطِ حرکتی انسان در بنا طراحی شده، بلکه خود از جنبهی روانی، محرّک و برانگیزنده است. حقیقت آن است که منتقدان، در تلاشِ برای نامگذاری یا طبقهبندی آثار و اندیشههای فرانک گری همواره دچارِ ضعف و لُکنت هستند. در حالی که برخی، معماری او را «پسامدرن» خواندهاند (با اشاره به جنبشی که سبک بینالمللی را در حمایت از ایدهها و مدلهای پیشامدرن نفی میکند)، نگرش گری به راستی نه مدرن است و نه پسامدرن. برخی دیگر او را یک ساختارشکنگرا لقب دادهاند و با چهرههای معاصری چون پیتر آیزنمنِ آمریکایی همآوا پنداشتهاند.
آیزنمن میکوشید تا شکلها و فرمهای سنتی را در تلاشی برای رهایی معماری از گذشتهی نظری و تاریخیاش، تجزیه (یا ساختارشکنی) کند. کوتاه سخن اینکه، آنچه طبقهبندی سبکشناختی آثار فرانک گری را دشوار میسازد، آزادی او از قیدِ محدودیتهای نظریههای متداول و تودهپسند، هم در گذشته و هم اکنون است.
پژوهش و برگردان: ایمان آزادگان
Walt Disney Concert Hall, Designed by Frank Gehry, Los Angeles, USA, 2004.
نوشتن دیدگاه